عکسباران دیبایی
سلام عسل من ،دخترکم ، این روزها خیلی سریع می گذرند و من مادر دلتنگ هر لحظه ی گذر عمرت می شوم و همراه آن شوق دیدن روزهای آتی همراه با پیشرفت هایت سراپایم را فرا می گیرد.دلم تنگ می شود برای به اغوش کشیدن فرشته ی کوچک زمینی ام با ان عطر و رایحه بهشتی اش و بزرگ شدنت را هر لحظه بیشتر در می یابم ... در آغوشم براحتی نمی مانی...برای رسیدن به خواسته ات، عروسکت، میوه ی مورد علاقه ات.. بهانه می گیری و حتی به تنهایی و بدون نیاز به من می خوابی...
دخترکم ، چند روز دیگر 11 امین ماهگرد تولدت فرا می رسد و آرزویم زندگی باعزت تو و جشن گرفتن تولد 111 سالگی تو است ...
عکس های زیر بیانگر تغییرات این دسته گل همیشه بهارم هستند در سومین صد روزگی اش یا بعبارتی 300 روزگی:
از جمله علایق دخترم !!!
اولین بازی کودکانه ی دیبایی: اتل متل توتوله....
و دومین بازی کودکانه ات: کلاغ پر....
و دل من که هزار بار ضعف می رود با هر بار تکان دادن دست های کوچکت...
و هوش من که از سرم به همراه آن کلاغه بازی تو می پرد...
از دیگر علایق گل دخترم: تلفن و سه تار زدن به سبک پدری!!!
و پوزیشن جدیدت :چهار دست و پا!!! البته فقط در حد پوزیشن!!!
عروسک ده ماهه ی انگشت در دهان
و خنده ی شیرین تر از عسلت در خانه ی پدری من
پیراهنی که هدیه خاله ی عزیز توست
و ایستادن های بدون کمک به تو
و در نهایت : دیبا و میوه تابستانی مورد علاقه اش
دوسسسسست دارم یکی یدونه ی مامان و بابا