دخترم تا پایان چهار ماهگیت چیزی نمونده...
دخترم عزیز مهربونم توی این ماه تغییرات چشمگیری داشتی دیگه خیلی خوب افراد رو شناسایی می کنی به خصوص من و بابایی رو. توی یه جمع شلوغ چشمت مدام دنبال ماست که نکنه تنهات بزاریم . بهونه ی ما رو می گیری و هم چنان تا جایی که می تونی شیشه رو نمی گیری.
برای بابایی زیاد میخندی و خودتو براش لوس می کنی و با 3 تار زدنش کیف می کنی و گاهی وقتا بهونه می کنی که برات 3 تار بزنه. با اهنگ هاش می خوابی. اهنگ خوابت مشخصه اگه خوابت بیاد و بابایی برات اهنگ مورد نظرت رو نزنه اونقدر نق می زنی تا اهنگ رو عوض کنه بعدش هم می خندی و 2 دقیقه بعد می خوابی. بابات اهنگ شعر عروسک قشنگ من رو می زنه و تو باهاش کیف می کنی... 2 بار هم که خوابت گرفته بود و بابایی نبود اونقدر گریه کردی که منم مجبور شدم با 3تار برات صدا در بیارم اخه من که بلد نیستم 3تار بزنم جالبه که صدای ضبط شده رو هم قبول نداری و اجرای زنده می خوای.
عاشق چراغ و لوستر و کلا هرچیزیکه پر نور باشه هستی به تلویزیون نگاه میکنی اما من برات روشن نمی زارم چون واسه ی چشات مضر هست.خنده هات زیاد تر و با صداتر شده عروسک قشنگ من . دیگه ذوق میکنی و دست و پا می زنی البته بیشتر برای بابایی .صبحا که از خواب بیدار میشی تا بهت میگم سلام عزیزم صبح نازت بخیر،میخندی و عادت نداری با گریه از خواب بیدار شی.بعضی وقتا خجالت میکشی و دستاتو توی هم گره میزنی میاری جلوی صورتت و ناز میکنی.دیگه حساااااااابی گردن می گیری و روی شکم سرتو حسابی بالا می گیری. دستاتو شناختی و توی هم گره میزنیشون یا دستتو میاری جلوی چشمت و نگاهش میکنی بعد میذاری توی دهنت .با دستای ناز و کوچولوت دیشب عروسکی که بابا برات خرید رو گرفتی و سعی می کردی تکونش بدی و ببریش سمت دهنت. با دستت شیشه رو پس می زنی و کلا کنترل دستات خیلی بهتر شده. جدیدا 2 روز هست که پستونک رو می گیری البته فقط موقعی که خوابت بیاد. بابایی هم دیشب رفت و برات 2 تا پستونک AVENT خرید. که خدا رو شکر اونا رو هم گرفتی.
توی رنگها زرد رو بیشتر از همه دوست داریبعدش قرمز و صورتی و بنفش و سبزطرحای راه راه و متضاد و شلوغ خیلی نظرتو جلب میکنن و با دقت نگاهشون میکنی. امروز به سطل و دمپایی های توی اتاقت که باب اسفنجی هست با دقت نگاه می کردی. اخه توی میدان دیدت نبودن و برای اولین بار بود که می دیدیشون. هم چنان عاشق تشک بازیت هستی و هیجان و خوشحالیتو با دست و پا زدن نشون میدیوقت که پوشکتو باز میکنیم خیلییییییییییی خوشحال میشی و پاهاتو میبری بالا پایین و میخندی . جدیدا آب دهنت زیاد شده و همیشه یه دستمال دستمه و دور دهنت رو خشک میکنم
جای جدید که میریم با دقت همه جارو نگاه میکنی و شناسایی میکنی و خیلی سریع تشخیص میدی اینجا آشناست یا غریبههمه صداهارو هم با دقت گوش میدی و به سمتشون برمیگردی. به دوربین خیلی علاقه مندی و چشم ازش بر نمی داری.به اهنگ و موسیقی علاقه ی زیادی داری و فکر کنم همون جور که باباشی دوست داره حتما به یکی از سازها علاقه مند خواهی شد و اونو ادامه خواهی داد البته اینو بگم که از آهنگ و موزیک غمگین متنفری و گریه میکنی!!!با اهنگ سلطان قلب ها لا لا می کنی و از اهنگ ملودی خوشت می یاد و باهاش پاهاتو تکون می دی و وقتی بابایی برات بشکن میزنه خیلی تلاش میکنی که توام بزنی و انگشتاتو به هم میکشیقربون انگشتای ناز و کشیدت بشم
خیلیییییییییی قشنگ با انواع صداها باهامون حرف میزنی. اگه نگاهمون کنی و حواسمون بهت نباشه چنان گریه ایی می کنی که دل ادم کباب می شه. یه بار برای بابا منوچهر (بابای مامان) که حواسش بهت نبود چنان گریه ایی کردی که زبانزد شدی برای بابایت و بابا منوچهر و خاله شقایق خیلی می خندی و اقا می گی. برای من و مامان عطری و مامان عصمت هم هر موقع دلت بخواد با ناز می خندی. برای باقی هم قابل پیش بینی نیستی.
چند روز دیگه باید واکسن 4 ماهگیت رو بزنی خیلی نگرانتم عزیزم. امیدوارم زیاد درد نکشی نفسم ....